خلاصه وضعيت!
سلام به پسر گلم.چند لحظه پيش بردمت حموم. قبلش هم بابايي كلي با هات بازي كرده بود. پاك خسته شدي و خدا رو شكر به يه خواب عميق وبيشتر از دودقيقه!!! فرو رفتي!الان دو ماه و بيست روزه هستي. خداروشكر شبها ميخوابي ولي امان از روزها....گريه و بغل و شير...بقول يه بنده خدا چشم و دهنت با هم باز ميشه!حتي نه!!اول گريه ميكني بعد چشمهاتو باز ميكني و از خواب بيدار ميشي.متاسفانه به بغل كردن ساده هم قناعت نميكني بايد راه ببريمت و اگه بشينيم گريه ميكني. خيلي از كارهاي منو بابايي شيفتي شده مثل غذا خوردن و خوابيدن. هردو همزمان نميتونيم غذا بخوريم چون يكي بايد تو رو نگه داره!!!البته قبلا خيلي وحشتناكتر بودي!! الان خدا رو شكر ميكنم كه شبها معمولا بين ساعت ده...
نویسنده :
زهرا
11:04